برزخ در لغت به معنای جداکننده، حایل، جداکنندۀ مخفی و حد وسط بین دو چیز است. اهل لغت درباره ریشه این کلمه دو قول دارند: برخی معتقدند این کلمه از واژه «براز» با فتح باء گرفته شده است. براز به معنای زمین پهناوری است که بین دو دریا یا بین دو رودخانه بزرگ فاصله انداخته است. سپس کلمه برزخ از معنای اصلی خود خارج شد و توعه یافت و درباره هرچیز که بین دو چیز دیگر فاصله می انداخت و آن ها را از هم جدا میکرد، به کار رفت؛ به گونهای که حد فاصل(مرز) سایه و آفتاب را هم برزخ نامیدند. روایات فراوانی در خصوص برزخ بیان شده است، قال الصادقُ (ع): « امّا فی القیامةِ فَلَکُم فی الجَنَّة بِشَفاعَةِ النَّبیِّ المُطاعِ و وَصیّ النّبیِّ و لکنّی والله أتَخَوَّفً علیکم فی البَرزَخِ! ». امام صادق می فرماید: اما در روز قیامت برای ورود به بهشت شفاعت پیامبر و جانشین پیامبر شامل حال شما می شود، و اما من و به خداوند سوگند برای شماها از عذاب برزخ بیم دارم. مراد از عالم برزخ، همان برزخ در اصطلاح متکلمان یا همان برزخ در اصطلاحات دینی، یعنی عالم میان مرگ و قیامت و به تعبیر رایج متکلمان، عالم قبر می باشد. اکنون باید وجود داشتن یا وجود نداشتن عالم برزخ بررسی شود؛ یعنی بررسی شود که آیا حقیقتا انسان پس از مرگ تا قیامت در عالم برزخ به سر می برد یا این گونه نیست آیا میان مسلمانان وجود عالم برزخ امری ضروری است به این معنا که هیچ مسلمانی آن را انکار نکرده است و اگر کسی آن را انکار کند، در زمرۀ مسلمانان قرار ندارد یا میان مسلمانان نیز وجود عالم برزخ امری ضروری نیست و میتوان کسانی را یافت که عالم برزخ را انکار میکنند و در عین حال مسلمان اند.